ساعت ۱۸:۳۰ در اولین جمعه از آخرین ماه پاییزِ ۱۴۰۱، مصادف با ۲۵ نوامبر روز جهانی منع خشونت علیه زنان بود که دورهمی دیگری در کافه کتاب خوارزمی برگزار شد .
قرارمان بر این بود که درباره مسئولیت پذیری گپ و گفتی داشته باشیم. کتاب هایی با عناوین “انسان و انتخاب دشوار” و “مسئولیت پذیری فضیلت گمشده” پیش از این به همراهان عزیز معرفی شده بود. در مسیر رسیدن به کافه کتاب به این موضوع فکر می کردم که چقدر مهم است که در قبال هم نوع خودمون مسئولیت پذیر باشیم و چقدر در ایفای نقش شهروندی موثر است؟ در حیطه ی مسئولیت پذیری سؤالات زیادی در ذهنم شکل گرفته بود و می دانستم امروز در این دورهمی تا حدودی به آن پرداخته خواهد شد.
با شروع دورهمی یکی از دوستان که قرار بود در مورد موضوع جلسه، مطلبی را آماده کرده و ارائه بدهد، اینگونه آغاز کرد که ما در برابر خدا، خود، جامعه و طبیعت مسئولیم و مسئولیت پذیری را از دوران کودکی آموخته و یکی از نمودهای بلوغ فکری و روانی در انسان محسوب می شود. وقتی کودکی کار اشتباهی انجام میده و ما بهش میگیم نه این کار شیطون بوده و تو بی تقصیری، در واقع داریم کودک رو از پذیرش کار اشتباهش باز می داریم و به او آموزش می دهیم که در مقابل اشتباهات خودش در زندگی مسئولیت پذیر نباشد.
با توجه به تجربه روزهایی که گذرانده ام، به درستی حرفش یقین داشتم و حس می کنم هر کداممان شاید تجربه های نزدیک به این مسئله را داشته باشیم! در همین فکر بودم که یکی از دوستان اینچنین ادامه داد: من کتاب انسان و انتخاب دشوار رو خوندم. به این موضوع اشاره داره که ما در هر رابطه یا موقعیتی در سه نقش قربانی، ناجی و آزارگر یا کنترل کننده قرار می گیریم . کتاب راه های کاربردی برای خروج از این “نقش های مخرب ارتباطی” ارائه می ده و کمک می کنه تا آگاهانه قادر به پذیرش نقش و مسئولیت خود باشیم. مثلا نقش “ناجی” داشتن در یک رابطه، باعث سلب مسئولیت از طرف مقابل شده و مانع از انجام درست وظایف فرد می شود و او شخصیتی وابسته پیدا می کند. ایشون وقتی در مورد بخشهایی از کتاب حرف میزدن، انسان رو به این فکر وادار میکنه که در موقعیت های زندگی خودم بیشتر در کدام نقشها قرار گرفته ام وآیا توانسته ام در آن لحظه از پس مسئولیّت خویش بر بیام!
درادامه یکی از دوستان چالشی رو مطرح کرد که شاید خیلی از ما نیز درگیر آن باشیم. ما هم در خانواده و هم اجتماع دارای نقش هایی هستیم و در هر دو مورد چه خانواده و جه اجتماع، گاهی در انجام مسئولیت های فردی و اجتماعی خودمون دچار تعارض هایی می شیم و تنها با اولویت بندی ارزش هاست که می تونیم به مسئولیت های خود عمل کنیم. این در حالیست که شاید با انجام مسئولیتی که اجتماع به عهده ما گذاشته، ضرری رو متوجه خانواده یا اطرافیان نزدیکمون کنیم. از طرفی این فرهنگ محافظه کاری در جامعه ماست که مانع از انجام وظایف اجتماعی ما میشه و حتی مانعی برای رسیدن به اهداف.
در ادامه جلسه به دوستان گفتم :”گاهی عرف هم متاسفانه مانع از اجرای مسئولیت ما به عنوان یک شهروند میشه. با توجه به اینکه امروز روز جهانی منع خشونت علیه زنان هست، بارها همه مون شاهد قرارگرفتن زنی در معرض خشونت بودیم چه کلامی چه جسمی. اما بخاطر وجود این فکر که دعواشون خصوصیه به کمک فرد قربانی خشونت نرفتیم و از انجام مسئولیت اجتماعی خود مون سرباز زدیم.” در پاسخ وتکمیل حرفهای من یکی از حضّار در جلسه چنین گفت:” گاهی هم وجود ترس، مانع از انجام مسئولیت اجتماعی فرد میشه، ترس از تبعات مالی و جانی که ممکنه از اجرای اون نقش اجتماعی گریبان خودمون و خانواده مون رو بگیره”
یک مطلب جالب مربوط به مسئولیت کلامی ما در ادامه مطرح شد که در نوع خود قابل تامل است. گاهی مسئولیت پذیری در قالب “نه گفتن “خودش را بروز می دهد .اگر ما همیشه بله قربان گو باشیم در پایان حس بدی نسبت به خودمون پیدا می کنیم و به همین دلیل باید روش درست نه گفتن رو یاد بگیریم که از نه گفتن و نه شنیدن ترسی نداشته باشیم. من که همیشه نه گفتن، از چالشهای بزرگ زندگی ام بوده به حرفهایش دقیق می شوم و می بینم کاملاً درست است. به قول یکی از دوستان والدین موظف هستند فرزندان خود را با واقعیت های اجتماعی آشنا کنند و دست از مراقبت های افراطی که از فرزندانشون انجام میدن بردارن تا آگاهانه به سمت پذیرش مسئولیت های فردی و اجتماعی خود سوق داده بشوند.
خب این جلسه هم تمام شده است و من بیتی از صائب تبریزی را که به نظرم بی ربط با این موضوع نیست را با خودم زمزمه میکنم:
بی گناه است آسمان در تیره بختی های ما اختر ما را فروغ شعله ادراک سوخت
در پایان با نظرسنجی از دوستان حاضر در جلسه اینگونه تصمیم گرفته شد که جلسه بعد با موضوع “نقد و بررسی کتاب کیمیاگر” برگزار شود.
نویسنده: الهام عرب
گردآورنده : الهام عرب
عاشق کتاب خوندن و علاقه مند به تولید محتوا و مطالعه در حوزه جامعه شناسی و روانشناسی
بدون دیدگاه