عصر جمعه ۲۷ آبان ۱۴۰۱ ساعت شش و نیم، دومین جلسه کتابخوانی در “کافه کتاب خوارزمی” با حضور جمعی صمیمی از دوستداران کتاب برگزار شد. موضوع این جلسه درباره باور بود، این که باورها چگونه شکل می گیرند؟ چگونه در زندگی ما نقش ایفا می کنند وچطور می توان باورهای غلط را تغییر داد. در جلسه پیش برای این موضوع، کتاب هایی مثل زندانیان باور، فقر احمق می کند و چگونه تغییر کنیم، جهت مطالعه دوستان معرفی شد.
بحث با تعریف باور شروع شد و در ادامه روند چالشی به خود گرفت .
لغت “باور” در فرهنگ دهخدا به معنی قبول داشتن و اعتقاد داشتن معنی شده است چنان که نظامی در بیتی درباره باور چنین می گوید:
سخن گر چو گوهر برآرد فروغ چو ناباور افتد نماید دروغ
در واقع باور عبارتست از تفکر و سیستمی که ما دنیای خود را براساس آن تفسیر می کنیم. سپس به نقل قولی از جان فورد اشاره شد: “اگر شما باور کنید که پیروز می شوید درست فکر کردید و اگر باور کنید که شکست می خورید بازهم درست فکر کرده اید” که اشاره به این دارد که شما هر آنچه که باور داشته باشید به آن خواهید رسید. جالب است بدانید که باورها به دو نوع رشد دهنده و محدود کننده تقسیم می شوند.
دوستی در مورد نحوه شکل گیری باورها سوال پرسیدند که اکثریت اعتقاد داشتند، باورها از دوران کودکی و به تدریج از تجربیات و عادات ما در زندگی روزمره شکل گرفته و تعیین کننده مسیر زندگی در آینده هستند. در ادامه بحث به تاثیر فرهنگ و محیط هم در شکلگیری باورها پرداخته شد و این که چطور میشود بر باورهای محدودکننده غلبه کرد. باورهایی از این قبیل که من نمی توانم در مصاحبه فلان شرکت معروف پذیرفته شده و یا در کنکور موفق بشوم. یکی از همراهان جلسه به این صورت پاسخ دادند: “ما برای تغییر باورهای محدودکننده باید روی عادات خودمون کار کنیم در واقع این باورهای محدودکننده بازی ذهن ماست و نباید فریب بخوریم” اینجا بود که یاد نقل قولی از جان درایدن افتادم که میگفت: ابتدا ما عاداتمان را می سازیم و بعد عادات مان ما را.
یکی از حاضرین گفت :”من به هر چیزی باور داشته باشم، می رسم و باور من ضامن موفقیت من است.” سپس فردی دیگر ادامه داد: “نظر من این هست که ما فقط نمی توانیم به باور اکتفا کنیم اگر سری به محلات پایین شهر بزنیم، متوجه می شویم که واقعیت جامعه چیز دیگری است چطور به کسی که درگیر مشکلات معیشتی است می توان گفت که تو به صرف اینکه باورت رو درست کنی به موفقیت میرسی و من با این موضوع مشکل دارم باید واقعیت های جامعه رو دید و به صرف باور تنها نیست و اینگونه به قضایا نگاه کردن پاک کردن صورت مساله است و اکثر فلاسفه به وجود رنج در زندگی اشاره کردند؛ اینکه رنج هست اینکه میتونه زمینه ساز پیشرفت باشه و به صرف باور تنها نمیشه به موفقیت رسید. به طور مثال آیا در حال حاضر شرایط رفتن به سرکار برای یک خانم با دوچرخه فراهم است؟ و اینجاست که واقعیت های اجتماعی نمود پیدا می کنند.” در تأیید حرفهای ایشان خانمی گفتند :”من دوچرخه سواری بلدم از کودکی هم علاقه داشتم ولی در حال حاضر نمی تونم دوچرخه سواری کنم این جامعه و عرف هست که مانع میشه!
پس از شنیدن صحبت ها، مطلبی از جورج اورول به خاطرم رسید که می گوید: “همه مان خوب بلدیم چیزهایی را باور کنیم که می دانیم درست نیستند و بعد هم که معلوم شد اشتباه می کردیم بدون این که شرم کنیم یا خودمان را از تک و تا بیندازیم حقایق را می پیچانیم و سفسطه می کنیم تا نشان دهیم که حق با ما بوده است. وی معتقد است که از لحاظ نظری می توان این فرایند را تا مدت زمانی نامعلومی تکرار کرد و تنها اشکالش این است که باور غلط دیر یا زود آن هم معمولا در میدان نبرد به دیوار مستحکم واقعیت می خورد.”
آری باورهای ما تحت تاثر محیط، جامعه، فرهنگ و تجربه زیسته ماست و نمی توان فقط از نگاه فردی و یک جانبه به موضوع باورها و تاثیرات آن پرداخت.
در پایان با نظر اکثریت دوستان موضوع “مسئولیت پذیری” برای جلسه آینده انتخاب شد.
نویسنده: الهام عرب
گردآورنده : الهام عرب
عاشق کتاب خوندن و علاقه مند به تولید محتوا و مطالعه در حوزه جامعه شناسی و روانشناسی
بدون دیدگاه