نهم دیماه ۱۴۰۱، هشتمین جلسه کتابخوانی در “کافه کتاب خوارزمی” با موضوع “تحلیل رفتار متقابل” برگزار شد. کتابهای “تحلیل رفتار متقابل” و “بازیها” از اریک برن و کتابهای “وضعیت آخر” و “ماندن در وضعیت آخر” از تامس هریس جهت مطالعه دوستان معرفی شده بودند.
وقتی با نظریه “تحلیل رفتار متقابل” آشنا شدم و کتاب “بازیها” از اریک برن را خواندم از این نظریه در تحلیل روابط اجتماعی و درک بهتر رفتار طرف مقابلم بهره بردم. بدین صورت که مشخص شود هر کدام از طرفین رابطه در چه نقشی هستند.
—————————————————————–
طبق تعریفی که توسط انجمن بین المللی رفتار متقابل ارائه شده است، تحلیل رفتار متقابل، نظریهای در مورد شخصیت و روش منظمی برای روان درمانی به منظور رشد و تغییرات مثبت شخصیتی است.
—————————————————————–
اریک برن، نظریهاش را براساس مفهوم “حالت من” طرح کرده است. من دارای سه حالت عمده است که عبارتند از: والد، بالغ وکودک.
حالت “من والد” آن قسمت از شخصیت و کل وجود فرد را شامل میشود که تحت تاثیر ارزشها، اعتقادات و رفتار والدین شکل میگیرد. بایدها و نبایدهای زیادی از طرف والدین به کودکان بویژه در پنج سال اول زندگی تحمیل میشود. این مجموعه عظیم از وقایع خارجی و تحمیلی در “من والد” کودک ثبت شده و در آینده بخشی از شخصیت وی را شکل میدهد.
این بخش از شخصیت با دستورالعملهای زندگی و باید و نبایدهای آن، قانون مداری و مسئولیت پذیری سر و کار دارد. وقتی فردی بدون توجه به احساسات و عواطف، یا بدون توجه به تعقل و منطق به امری مبادرت کرده و یا صحبت میکند و یا دیگران را مجبور به انجام چنین اموری مینماید از بخش والد خود استفاده میکند.
“من والد” دارای دو وجه عمده است: وجه انتقادگر و وجه نوازشگر. این دو وجه انعکاس رفتارهای والدین در زندگی واقعی هر فرد هستند. آدمهایی که عزت نفس پایینی دارند، تحت تاثیر “والد انتقادگر” خود قرار گرفتهاند.
حالت “من کودک”: همه افراد از لحاظ شخصیتی در درون خودشان یک پسر بچه یا دختر بچه دارند. این بخش شخصیت بدون هیچ تدبیر، فکر یا بررسی جوانب فقط با احساسات و لذات سر و کار دارد. پیوسته در پی لذت جویی و رفع درد و رنج است. سرزندگی و هیجان، خیال پردازی، لجبازی، دمدمی مزاج بودن و اصرار به تجربه کردن از جمله خصوصیات حالت ” من کودک” است.
حالت “من بالغ”: این بخش عاقل شخصیت و نمایانگر رفتار پخته و منطقی هر فرد است در واقع مجموعهای از احساسات، نگرشها و طرحهای رفتاری خودمختار و مستقل و واقع گراست که فرد را با واقعیتهای موجود هماهنگی میکند. این حالت تجزیه و تحلیل و آینده نگری میکند، میان احساسات و تعقل فرد تعادل برقرار میکند، فعالیتهای دو بخش (کودک و والد) را تنظیم و واسطه عینی شدن میان آنهاست. در واقع شخصیت کامل انسانی، شخصیتی است که هر سه حالت کودک، والد و بالغ را توامان به صورت متعادل داشته باشد.
کودک، والد و بالغ در روابط اجتماعی
به طور کلی شش رابطه بین حالات نفسانی دو نفر وجود دارد یعنی دو شخصیت سه وجهی
- رابطه کودک-کودک: وقتی با دوستان خود درحال تعریف جوک یا دادن پیامک طنز هستید، شوخی میکنید یا حتی با دوستانتان آب بازی میکنید، در رابطه کودک-کودک هستید.
- رابطه کودک–والد: در این رابطه یک طرف رابطه نقش والد را بازی میکند و نفر دیگر نقش کودک. در بدترین حالت که رایجترین هم هست، والد رفتار سختگیرانه دارد و مدام امر و نهی میکند و کودک هم رفتار سازگار و منفعلی دارد. در این نوع رابطه گاهی والد جنبه حمایتی هم دارد.
- رابطه کودک–بالغ: در این رابطه یک طرف با منطق خود حرف میزند ولی طرف مقابل میخواهد قضیه را عاطفی کند و با گریه و لوس بازی، رابطه را به نفع خودش پیش ببرد. مثلا مرد به مسرش قضیهای را توضیح میدهد و از او کمک میخواهد اما زن یکدفعه میزند زیر گریه و میگوید تو به فکر من نیستی…
- رابطه والد-والد: در این نوع رابطه هر دو طرف میخواهند ژست یک بزرگسال همه چیز فهم را بگیرند و حرف خود را بر کسی بنشانند. اگر “والد نوازشگر” فعال باشد، طرفین یکدیگر را تایید میکنند، مثالش میشود حرف زدن درباره آب و هوا و اگر “والد انتقاد کننده” میدان دار باشد، آن وقت دعوا شروع میشود.
- رابطه والد-بالغ: این حالت رابطهای هم خیلی رایج است. مثلا فردی با منطق رفتار میکند و حرف میزند اما طرف مقابل شروع به انتقادهای سخت گیرانه، خندیدن یا مسخره کردن میکند.
- رابطه بالغ-بالغ: در این رابطه هر دو طرف منطقی هستند و عاطفه دخالتی ندارد مثل رابطه شاگرد و استاد.
اریک برن معتقد بود تمام رفتارهای اجتماعی و گاهی خصوصی انسانها “بازی” است. طبق تعریف او، بازیها عبارتند از یک سلسله مراودهها که بین افراد و با هدف ارتباط برقرار کردن بکار میروند.
سوال مهم دیگر اینست که چه وقت باید مشغول شناسایی حالتهای من، نوع رابطه و هدایت آن شد؟ اگر تمام وقت بخواهیم در حال شناسایی باشیم، کار سخت میشود. اریک برن روش “تحلیل تعاملی” را روش عقلانی برای شناخت و تحلیل صحیح رفتار، توصیف عوامل موثر در ارتباط بین افراد و مبیّن روابط ناسالم بین انسانها میداند. لذا باید زمانی که یک “رابطه” دچار مشکل هست در جستجوی “حالت من” طرفین بود و سپس اگر رابطه ناسالم تشخیص داده شد، آن را به سمت رابطه “بالغ-بالغ” سوق داد.
متاسفانه در فرهنگ حاکم بر جامعه ایرانی، رابطه “والد-کودک” یا اصطلاحاً “والدگری” بر سایر انواع رابطه غلبه دارد. الگوی آشنای دیکتاتوری و دستوری رفتار کردن از طرفی و انتظار فرمانبرداری محض داشتن از طرف دیگر در محیط خانه، کار و جامعه.
نمود والدگری در بعد سیاسی هم به بطن تربیت خانوادهها بازمیگردد. شخصی که در کودکی والدین کنترلگری داشته در ناخوداگاهش همان الگوی “کنترلگر” را پذیرفته و در روابط بزرگسالی خود بروز میدهد. برای مقابله با طرف “والدگونه” و “کنترلگر” در مرحله اول باید سطح آگاهی خودمان را بالا ببریم و سپس به مرور او را تشویق به رفتن به حالت “بالغ” نماییم.
در ایران به خانواده جایگاه قدسی داده شده اما در همین خانواده هست که بسیاری از آسیبهای اجتماعی از قبیل همسرآزاری و کودک آزاری اتفاق میافتد. به همین علت باید بیشترین کوشش را در جهت اصلاح الگوهای رفتاری در خانوادهها بعمل آورد.
در پایان، با نظر موافق حاضران تحلیل کتاب “مرد مرد” اثر رابرت بلای به عنوان موضوع جلسه آینده تعیین گردید.
گردآورنده : الهام عرب
عاشق کتاب خوندن و علاقه مند به تولید محتوا و مطالعه در حوزه جامعه شناسی و روانشناسی
بدون دیدگاه