۱۶دی ماه ۱۴۰۱، نهمین جلسه کافه کتاب خوارزمی دریک عصر سرد زمستانی برگزار شد. موضوع بررسی و نقد کتاب “مردِمرد” اثرمشهور”رابرت بلای” بود. جلسه با حضورگرم دوستان درساعت ۱۸و۳۰ دقیقه شروع شد. در ادامه شرحی از نویسنده و خلاصهای از کتاب به همراه نکات تحلیلی آن آمده است.
“رابرت بلای نویسنده و شاعر آمریکایی است که به شدت تحت تاثیر یونگ، روانپزشک سوئیسی بود که نظریه کهن الگوها را بسط و توسعه داد. نکته جالب اینکه رابرت بلای در دهه ۱۹۹۰ با مجموعه اشعار حافظ و مولانا آشنا و علاقمند میشود. بخاطر همین علاقه، سفری در سال۱۳۸۵ به ایران و شهرهای تهران، شیراز و اصفهان دارد. در ماهنامه ادبی”شوکران“، نقل قولی از رابرت بلای آمده است: “عطار، حافظ، مولانا و سعدی به من شادی فراوان بخشیده و راهنمای من بودهاند. یکی از شعرهای اخیر من چنین پایان مییابد: آن چه سعدی نگفت هرگز گفته نخواهد شد…”.
کتاب مردِمرد یکی از بهترین کتابها در زمینه خودشناسی مردان است. داستان مردانی که در تلاشند به صلح درونی برسند. جنگل اسرارآمیزی در کنار قصر پادشاه وجود دارد که هر وقت شکارچیان از منطقه خاصی عبور میکنند ناپدید میشوند. مردم منطقه دچار وحشت و ترس شده بودند، تا این که روزی شکارچی غریبهای از آن جا عبورکرده و به قصر پادشاه میرود و میپرسد آیا این جا کار خطرناک و ترسناکی هست که من انجام دهم؟ پادشاه ماجرای منطقه اسرارآمیز جنگل را نقل میکند. شکارچی آمادگی خودش را برای حل این معما اعلام و با همراهی سگش وارد جنگل میشود. در نزدیکی برکه، دستی سگش را میرباید در این لحظه شکارچی به راز برکه اسرارآمیز پی میبرد، به قصر پادشاه برگشته و با خودش چند نفر را انتخاب میکند و به سمت برکه میروند، تا آب برکه را خالی کنند و با خالی شدن آب برکه، مردی پشمالو هویدا میشود. مرد را در قصر پادشاه زندانی میکنند، پادشاه نام او را “آیرون جان“می گذارد کلید قفس را به ملکه میدهد و تاکید میکند کلید را به کسی ندهد. در اینجا باید به نکتهای اشاره کرد که “آیرون جان” مرد پشمالو، نمادی از مرد قدرتمند درون مردانست که سالها از او غافل بودند. هر مردی در سفر قهرمانی خود، باید با این جنبه از خود روبرو و از حالت خجالتی و کودکانه خودش دور شود. این مرد پر مو نماد تواناییها، استعدادها و قدرت مردهاست.
روزی پسرکی در حال بازی توپش به داخل قفس آیرون جان میافتد. پسرک با ترس به قفس نزدیک میشود و توپ را درخواست میکند. نکته کلیدی این است که برای رسیدن به خودشناسی باید بر ترس خود غلبه کرده و برای پیدا کردن گوهر درونی باید به کنار برکه و قفس برویم چون هیچکس برای ما آب برکه را خالی نمی کند باید با پشتکار و تلاش به خواستههای خودمان برسیم. آیرون جان از او کلید قفس را طلب میکند. ولی پسرک مردد است نکتهای هست که برای رسیدن به خوشبختی باید ریسک و بر ترسهای خود غلبه کنیم.
پسرک قبول میکندکه کلید قفس را بیاورد اما گفت که جایش را نمیداند، آیرون جان میگوید کلید زیر بالشت مادرت است، منظور از بالشت همان توقعات و انتظارات در رابطه مادر و پسر است. رابطه مادر و پسر ریشه وابستگی و مانع از رسیدن پسر به مرحله استقلال است. مادران کلید را به پسران نمیدهند، پسر باید شهامت گرفتن کلید استقلال از مادر را داشته باشد. مادر میداند با دادن کلید قفس، پسر را از دست میدهد. این حس تملک در رابطه پدر و دختر هم حاکم هست که اجازه پیشرفت به فرزند را نمی دهد. در انتهای داستان پسرک همراه آیرون جان به جنگل میرود که آغاز سفر قهرمانی مرد میباشد جایی که از خامی به پختگی تشرف میابد، وارد شدن به سفر قهرمانی ملزم به خارج شدن از منطقه امن ذهنی و دور شدن از رفاه و امنیت است. قهرمان، آن انسان فرهیختهای است که قدم درراه تغییروضعیت موجود مینهد سفری که آغازش از درون بود و پایانش در بیرون”
بعد از شرح خلاصهای از کتاب و تحلیل نکات ارزشمند روانشناسی، سوالی مطرح میشود مبنی بر اینکه مردان چطور میتوانند مردانگی وجودی خویش را پیدا کنند؟ نکته مهم این است که ما باید فرزندان خود، چه پسر و چه دختر را مبارز و جنگجو بار بیاوریم یا به عبارتی از زخمی شدن آنها در زندگی نهراسیم. منظور این است که به آنها مسئولیت بدهیم تا بتوانند از پس شکستها و رنجهای زندگی بر بیایند. در حال حاضر فرزندان ما تجربه ورنج کار کردن در سن پایین را ندارند و از یادگرفتن قاعده زندگی به دور هستند. یکی از کلیشههای جنسیتی در جامعه اینست که مردان نان آور خانواده هستند اما در زمانه ی ما، زنان نیز نان آور و سرپرست خانوارند. آیا این امر به مردانگی مردان خدشه وارد می کند یعنی بگوییم برای حفظ مردانگی مردان، زنان کار نکنند این درست است؟
باید گفت که الگوهای فرهنگی جامعه در پذیرش نقش زن و مرد بسیار تاثیرگذارند. قاعدتا از نظر فیزیولوژی بین زن و مرد تفاوت هایی وجود دارد و همین تفاوتها به پذیرش نقشهای متفاوت در جامعه منجر میشود. باتوجه به واقعیت حال جامعه ما، مردان نگاهی برتری طلب و سلطه جویانه در جامعه دارند. در اینجا وظیفه زن چیست باید به وجود این مردانگی مردان بها داد یا برای حقوق برابر مقابله کرد؟ کتاب بیشتر به بحث وجودی مردان میپردازد و نگاهی به جایگاه زن ندارد در واقع بحث اصلی کتاب درباره سفر قهرمانی مرد است. متاسفانه در زمان چاپ کتاب در امریکا گروههای فمنیستی به اشتباه به مخالفت با این کتاب پرداختند در صورتی که کتاب محتوای ضد زن ندارد بلکه از کهن الگوهای مرد صحبت میکند. ویژگیهای وجودی یک مرد عبارتند از: جنگجو و مبارز بودن، شجاعت و جسارت داشتن، عدم وابستگی، پشتکار در رسیدن به اهداف و داشتن خرد و آگاهی است.
در کتاب به مردان بی احساس اشاره میشود. این مردان بیشتر منزوی هستند چرا که در مرحله رشد تنها به مادر خویش اکتفا و اعتماد داشته اند. این مردان تا قبل از ازدواج باید ریشه وابستگی با مادر را قطع کنند و گرنه در ازدواج شکست خواهند خورد. مردی که توان ریسک و مبارزه کردن را ندارد، مردی ناتوان است .مردان بی احساس، در کودکی از پدر انتظار محافظت و حمایت داشتند اما وقتی این حمایت را دریافت نکردند دچار شوک میشوند و با خود میگویند من فکر میکردم، اگر حمایت مادر را قبول کنم باید همانطور حس کنم که او به عنوان یک زن حس میکنند اما چون من مرد هستم پس تصمیم گرفتم که اصلا احساس نداشته باشم. در واقع پدر دور از دسترس هم به دختر و هم به پسر آسیب میزند و فرزندانش بی حس میشوند.” بحث چالشی و مفیدی بود.
در پایان جلسه موضوع “زنان و چالشهای زن بودن در جامعه سنتی و مرد سالار ایران” برای هفته آینده انتخاب و کتاب های “زنان نامرئی” و “جنس ضعیف” برای مطالعه دوستان معرفی شد.
گردآورنده : الهام عرب
عاشق کتاب خوندن و علاقه مند به تولید محتوا و مطالعه در حوزه جامعه شناسی و روانشناسی
بدون دیدگاه