در ۱۴ بهمن ۱۴۰۱ سیزدهمین جلسه “کافه کتاب خوارزمی” با موضوع “قضاوت کردن” برگزار شد و کتاب “نویز” هم جهت مطالعه معرفی شده بود. موضوعی که با بیشترین رای و نظر در جلسه قبل مطرح و تایید شده بود. تمام روز به این موضوع فکر می کردم که همه ما عادت کردیم به قضاوت دیگری آیا امکان اینکه قضاوت نکنیم هست یا نه؟ جلسه با یک ربع تاخیر در ساعت ۱۸ و ۴۵ دقیقه آغاز شد. با گزارش این جلسه با من همراه باشید.
در ابتدای جلسه خلاصه ای از کتاب نویز، بیان شد و بعد دوستان به بحث و گفتگو پیرامون موضوع پرداختند.
“…چرا دو استاد دانشگاه یا معلم به دو پاسخ مشابه، یک سوال امتحانی دوتا نمره متفاوت می دهند؟ چرا دو پزشک برای یک بیمار، دوتا نسخه متفاوت می دهند؟ چرا قضاوت آدم ها در موارد مشابه با یکدیگر متفاوت است؟ اینها سوالاتی است که دانیل کانمن دارنده نوبل اقتصاد و نویسنده کتاب معروف “تفکر کند و سریع” درکتاب “نویز” پاسخ می دهد. در واقع به خطاهای ما در امر قضاوت می پردازد. انسان در زمان تصمیم گیری، خود را از منظر عقل و منطق قضاوت می کند و تمام تصمیمات خود را عقلانی می داند، در صورتی که تحقیقات علمی نشان می دهد که این ادعا مبتنی بر واقعیت نیست و همیشه خطا و نقصانی بر تصمیمات ما وارد هست. این کتاب به ما نگاه و تحلیل درستی از این که چرا در قضاوت ها و تصمیم گیری هایمان موفق بوده یا نبوده ایم می دهد. چرا که ما همیشه نتایج خلاف انتظاراتمان را به محیط و شرایط پیرامون نسبت می دهیم. در صورتی که در اکثر مواقع این خود ما هستیم که در فرایند قضاوت ها و تصمیمات مان اثر گذاریم. پیش بینی ها و تصمیم گیری های ما در واقع قضاوت کردن هستند. مثلا قضاوت می کنیم آیا تصمیم “الف” بهتر است یا تصمیم “ب”؟ کدام یک از این دو گزینه را برای اجرایی و عملیاتی کردن انتخاب بکنیم؟ عواملی که روی ارزیابی تصمیم ها (قضاوت ها) مهم و موثر هستند، تنها عوامل بیرونی نیستند، بلکه عوامل درونی نیز در قضاوت هر فرد تاثیر گذار است و باعث می شود در یک مورد مشابه دو نوع قضاوت متفاوت داشته باشیم و اگر به این عامل درونی توجه نشود و نسبت به آن آگاهی نداشته باشیم، از نگاه ناظر بیرونی یک “نویز” در قضاوت، موقعیت های مشابه مشاهده خواهد شد.”
“ما در یک جامعه قضاوت گر زندگی می کنیم و به راحتی با دیدن ظواهر شخص را قضاوت می کنیم. مثلا من در یک مراسم مذهبی روضه شرکت کرده بودم، حاضران به راحتی فردی را قضاوت می کردند که فلانی جهنمی است بابت فلان کار… گاهی با این قضاوت های نسنجیده باعث نابودی زندگی افراد می شویم.” ما در درون خودمان یک قاضی داریم که وجدان ماست و هر روز خودمان و دیگران را با توجه به شرایط قضاوت می کنیم. اما موضوع مهم این هست که آیا من در مقام قضاوت هستم یا نه؟ یک معلم می تواند قضاوت کند که آیا شاگردش درسخوان هست یا نه؟ متاسفانه همه ما در قضاوت هایمان نویز و سوگیری داریم.
چیزی که خیلی در قضاوت کردن دخیل هست “اثر هاله ای” است. اثر هاله ای ، یک خطای شناختی است که در آن افراد ویژگی مشخصی از یک انسان، شی یا هر پدیده دیگری را مبنایی برای قضاوت درباره کل آن قرار می دهند. “مثلا وقتی یک دوست یا همکاری تماس ما را بعد از چندین بار بی پاسخ می گذارد سریع قضاوت می کنیم ببین جواب نداد می خواست به من بی اعتنایی کند.” راه حل هایی برای اینکه قضاوت نکنیم وجود دارد که باید تمرین کنیم تا در ما نهادینه شود.
مشاهده گر باشیم: “در این جا دوستی یک جعبه را نشان جمع دادند و گفتند چه چیزی می بینید دوستان هم گفتند: یه جعبه سفید رنگ است… جعبه بازی است دارای مهره است …دوست محترم سوال کردند پشت جعبه چه رنگی است؟ همه گفتند سفید در صورتی که پشت جعبه قرمز بود در مقابل نظر دوستان گفتند لطفا آنچه را که میبینید تفسیر کنید نه آنچه که فکر می کنید.
ما نباید بدون دانستن شرایط انسانها آنها را قضاوت کنیم شاید اگر ماهم در شرایط آنها بودیم همان طور رفتار می کردیم چه کسی از شرایط کودکی هیتلر، صدام یا قذافی آگاهی کامل دارد. همه ما این افراد را قضاوت می کنیم که افراد پست و حقیر و دیکتاتوری بودند. درست است که عملکرد بدی داشتند اما درباره شخصیت فرد نباید قضاوت شود. شاید اگر ما هم در شرایط مثل آنها رشد می کردیم مثل آنها می شدیم چرا ما به یک ماجرا نگاه متفاوتی داریم چون شرایط زندگی من، تجربیات من با شما فرق دارد. من ۶می بینم و شما ۹می بینید کدام درست است؟ حق با کیست؟
برای قضاوت کردن صحیح باید از دید طرف مقابل به موضوعات نگاه کنیم. پس “جایگزینی” راه حل دوم است. خودمان را جای طرف مقابل بگذاریم و از زاویه دید او نگاه کنیم “مثلا بچه ای پایش می خورد به لیوان اب می گوییم مگه کوری حواست را جمع کن ولی اگر خودمان در ان موقعیت باشیم می گوییم چه کسی لیوان را سر راه قرار داده.” سوال کردن هم راه حل سوم است “مثلا از همکار یا فامیل و دوست بپرسیم که شما فلان حرف را زدید منظورتان چه بود؟ ولی به جای سوال پیش خودمان طرف را قضاوت می کنیم. بله فلانی می خواست زیرآب مرا در محیط کار بزند یا پیش فامیل خراب کند.”
جلسه در ساعت۲۰و۲۰دقیقه به پایان رسید.
موضوع جلسه آینده بحث وگفتگو درباره “توهم دانستن” انتخاب و کتاب “توهم آگاهی” جهت مطالعه عزیزان معرفی شد.
در پایان شعری از” احمد شاملو” که با موضوع ما مناسبت داشت آورده ام…
گذارت از آستانه ی ناگزیر
فروچکیدن قطره قطرانی است در نامتناهی ظلمات
“- دریغا
ای کاش ای کاش ای کاش
قضاوتی قضاوتی قضاوتی
در کار در کار در کار
میبود!”
شاید اگرت توان شنفت بود
پژواک آواز فرو چکیدن خود را در تالار خاموش کهکشان های بی خورشید –
جون هرست آوار دریغ
می شنیدی:
“-کاشکی کاشکی
داوری داوری داوری
در کار در کار در کار…”
اما داوری آن سوی در نشسته است ، بی ردای شوم قاضیان.
ذاتش درایت و انصاف
هیاتش زمان-
و خاطره ات تا جاودان جاویدان در گذرگاه ادوار داوری خواهد شد.
بدون دیدگاه