جمعه ۲۶ خرداد ۱۴۰۲ در “کافه کتاب خوارزمی” به بحث و گفتگو پیرامون یک آسیب اجتماعی تحت عنوان “بی تفاوتی اجتماعی” اختصاص داشت. در این جلسه در خدمت دکتر مسعودی استاد جامعه شناسی دانشگاه بیرجند بودیم تا با نگاهی جامعه شناسی به این معضل اجتماعی بپردازیم. استاد با نیم ساعت تاخیر به جمع ما پیوستند به خواست ایشان جلسه در ساعت ۱۸:۳۰شروع شد تا ملحق شدن استاد من مقدمه ای درباره بی تفاوتی اجتماعی برای دوستان حاضر بیان کردم. با گزارش این جلسه با من همراه باشید…
بی تفاوتی اجتماعی بیانگر بی احساسی، بدبینی، بی میلی و به عبارت بهتر نوعی افسردگی اجتماعی است از منظر آسیب شناختی بی تفاوتی اجتماعی در جامعه نوعی بیماری اجتماعی شناخته می شود. در مقابل هر گونه اعتنای اجتماعی و نوع دوستی در حیات فردی و جمعی نشانه پویایی و سلامت اجتماعی محسوب می شود. هر قدر افراد جامعه سطح بالایی از احساس عدم اثربخشی در فرایند های اجتماعی سیاسی را تجربه کنند احتمال بیشتری برای بی تفاوتی و بیگانگی از مسایل اجتماعی وجود دارد…
طبق نتایج پژوهشی، بی تفاوتی اجتماعی در بین شهروندان تهرانی از حد متوسط بالاتر است که وضعیت نگران کننده ای را به عنوان یک معضل اجتماعی ترسیم می کند. یکی از دلایل بی تفاوتی اجتماعی، بالا بودن احساس منفعت طلبی و نوعی فردگرایی است. در این حالت افراد به شیوه ای عمل می کنند که هدف شان به حداکثر رساندن منافع شخصی است. یکی از راهکارها برای غلبه بر این معضل اجتماعی، دخالت دادن مردم در سرنوشت اجتماعی – سیاسی و احساس ثمر بخش بودن است. در اینجا صحبت من به پایان رسید و از دوستان حاضر خواستم تا نظراتشان را در میان بگذارند…
“به نظرم گاهی این بی تفاوتی اجتماعی از ترس نشات می گیرد مثلا فلان کارمند سعی می کند نقش کنشگر اجتماعی را نداشته باشد چرا که شاید از آن شغل رسمی که دارد اخراج شود یا دانشجویی بخاطر کنشگری خود ستاره دار شود. بنظرم در زندگی شهری و مدرن شدن جامعه، آدم ها از هم بیگانه شدند. در یک مجتمع آپارتمانی افراد ممکن است همدیگر را نشناسند و نسبت به هم بی تفاوت باشند در صورتی که در یک جامعه سنتی مثل روستا که فضای بسته ای دارد آدم ها کاملا از هم شناخت دارند…
البته بنظر من توجه افراد در زندگی شهری به فضولی و دخالت تعبیر می شود و افراد آن را نقض حریم شخصی تلقی می کنند از طرفی هم گاهی قانون مانع از این توجه می شود و افراد را به سمت بی تفاوتی می برد، به این صورت که تصادفی صورت گرفته و راننده خاطی فرار کرده است، افراد از ترس مقصر پنداشته شدن از سمت قانون از رساندن مصدوم به مراکز پزشکی خودداری می کنند… دوستان اینکه من فلان کار را انجام ندهم چون تبعاتی مثل بیکاری یا محروم شدن از تحصیل دارد که همان بی تفاوتی رایج جامعه ماست.
استاد با سی دقیقه تاخیر به جمع ما پیوستن شرحی از آن چه صحبت شد را خدمتشان گفتم. دکتر مسعودی سوالی را مطرح کردند و از دوستان خواستن تا نظراتشان را مطرح کنند. چرا آدم ها نسبت به پیرامون شان بی تفاوت هستند؟
“استاد به نظر من می تواند از این نشات بگیرد که چون من قبلا در مورد مساله ای دخالت کردم اما بازخورد منفی برام داشته و دچار یاس شدم برای پرهیز از آن تجربه ناخوشایند بی تفاوت می شوم. به نظر من با توجه به اتفاقات پارسال مردم الان بیشتر به مسایل اجتماعی واکنش نشان می دهند و نسبت به هم بی تفاوت نیستند… استاد بنظر من جامعه ایران در حال سپری کردن دوران گذار است. گذار از سنت به سمت مدرنیته، و این گذار باعث شده که کنش های عاطفی به سمت کنش های عقلانی تر جهت گیری شود. اگر دعوایی در محله صورت گیرد فرد نمی داند الان مستقیم مداخله کند یا به پلیس اطلاع دهد و متاسفانه جامعه ما به دنبال تربیت کنشگر نیست.”
سوال بعدی که مطرح می کنم پیامد بی تفاوتی اجتماعی چیست؟ “جناب مسعودی بنظرم می تواند به افزایش فساد و اختلاس و بالا رفتن شمار آسیب های اجتماعی بی انجامد و در پایان فروپاشی اجتماعی را داشته باشیم… من نظرم اینست که ما باید اول این نکته را مدنظر داشته باشیم که آیا بی تفاوتی اجتماعی را امری مذموم تلقی می کنیم یا نه؟ و اگر امری مذموم است در چه گستره ای؟ بی تفاوتی در گذشته وجود نداشته و محصول مدرنیته است وقتی در جامعه ای دموکراسی برقرار باشد، عدالت اجتماعی هم وجود دارد و مردم نگران نیستند چون می دانند مجری قانون ناظر هست پس بی تفاوتی وجود دارد اما در جوامعی که دموکراسی حاکم نیست و در حال گذار است فرد بی عدالتی اجتماعی رو می بیند و بین عقلانیت که دخالت نکند و وجدان فردی که وارد میدان کنشگری شود در حال جدال است.
با توجه به شرایط جامعه ایران بی تفاوتی امری مذموم است… من نظری مخالف دارم. به نظرم مشکل جامعه ما بی تفاوتی نیست بلکه نبود کنشگر است اتفاقا مردم راجع به همه چی نظر می دهند مخصوصا با توجه به اتفاقات سال گذشته مردم بی تفاوت نبودند و در خیابان حضور داشتند، درباره مسایل اجتماعی بیشتر حرف زده می شود تا ارائه راهکار اصولی، در جامعه ما بی اعتمادی شدیدی وجود دارد، مثل زمان انتخابات فقط حرف می زنند… اما افراد کنشگر اصلا دنبال این که دیده شوند نیستند فرد براساس ارزش خود و دغدغه اخلاقی، کنش و وظیفه اجتماعی خود را انجام می دهد…
من درباره بحثی که دوست عزیز فرمودند،یه مورد یادآوری کنم برای عزیزان حاضر، بله کنشگر اجتماعی به دنبال آن ارزش اخلاقی که دارد دست به کنش می زند و از کنار مسایل و آسیب های اجتماعی بی تفاوت گذر نمی کند اما سوال من اینست که اگر محمدفاضلی جامعه شناس که نقدی داشته و بواسطه نقد سازنده و نه نقد مخرب، از کرسی دانشگاه حذف می شود، چرا سایر اساتید جامعه شناسی بی تفاوت و ساکت فقط نظاره گر هستند؟ چرا اگر یک فعال زیست محیطی یا وکیل دادخواه بواسطه وجدان اجتماعیش کنشی داشته و الان در زندان هست چرا دیگران بی تفاوت و ساکت اند؟ بحث بر سر این است…
دوستان من نکته ای را میخواهم اشاره کنم و آن هم به موردی بر می گردد که حدود دو یا سه ماه قبل، مردی بواسطه ناظر بودن در خیابان، که به دختری زورگویی می شود با آن فرد زورگو درگیر و در این درگیری چاقو می خورد و متاسفانه جان خودش را از دست می دهد. آن فرد به واقع از جنبه اجتماعی کنشگر تلقی می شود اما به قیمت گزافی چون از دست دادن جانش تموم می شود. اگر این فرد با آگاهی وارد این معرکه می شد شاید الان زنده بود. چون ما جامعه متکثری داریم، باید از ویژگی های فرهنگی – اجتماعی آن جامعه اطلاع کافی داشته باشیم و بعد وارد میدان شویم، مهم است که آیا فلان عمل از چشم مردم آن جامعه آسیب تلقی می شود یا نه؟ شاید در چشم من آسیب باشد اما در نظر دیگری بعنوان آسیب تلقی نشود.”
در این جای بحث دکتر مسعودی بعد از شنیدن نظرات دوستان به جمع بندی جلسه پرداختند” بحث خوبی بود و دوستان نظرات شان را گفتند بعنوان نکته پایانی باید اشاره کنم که بی تفاوتی اجتماعی با توجه به پژوهشی که در جلسه به آن اشاره شد در واقع زنگ هشداری است برای جامعه ما تا هم پژوهشگران حوزه علوم اجتماعی و هم مسئولین به فکر چاره اندیشی باشند. بی تفاوتی اجتماعی از ترجیح منافع شخصی برمنافع جمعی نشات می گیرد. نابرابری های اجتماعی باعث می شود که افراد نگاه منفعت طلبانه فردی به امور داشته باشند تا نگاه جمعی. از طرفی با شکل گیری تقسیم کار و تخصصی شدن امور و شکل گیری نهادها و سازمان ها خیلی از مواردی که قبلا بر عهده افراد بود به این سازمان ها واگذار شد مثلا در قدیم مردم بودند که افراد نیازمند را شناسایی می کردند و کمک مالی و غیر مالی را انجام می دادند اما الان نهادهایی چون کمیته امداد یا بهزیستی این مسئولیت را برعهده دارند ….
از طرفی هم در بحث بی تفاوتی اجتماعی با پدیده اثر تماشاگر مواجه هستیم. در واقع اثر تماشاگر پدیده ای روانشناسانه اجتماعیست. اشاره به این دارد که هر چه تعداد افراد در میدان بیشتر باشد احتمال کمتری دارد که افراد به فرد قربانی کمک کنند بعنوان مثال تصادفی شده همه موبایل به دست در حال فیلمبرداری از صحنه هستند به جای این که سعی کنند به مصدوم کمک کنند یا به آمبولانس و پلیس زنگ بزنند گاه این بی تفاوتی ها خسارت جانی و جبران ناپذیری بهمراه دارد. متاسفانه بی تفاوتی در جامعه به فساد و خودکامگی و در انتها هم به فروپاشی اجتماعی ختم می شود.”
جلسه در ساعت ۲۰:۲۵ دقیقه به پایان رسید. با نظر دوستان حاضر جلسه آینده “کافه کتاب خوارزمی” به بررسی” عصر روشنگری در اروپا” می پردازیم.
گردآورنده : الهام عرب
عاشق کتاب خوندن و علاقه مند به تولید محتوا و مطالعه در حوزه جامعه شناسی و روانشناسی
بدون دیدگاه