در ۲۶ اسفند ۱۴۰۱ آخرین جلسه “کافه کتاب خوارزمی” با حضور دوستان همیشه همراه برگزار شد. قرار بود، مروری بر مطالب جلسات قبلی کافه کتاب باشد چه کتاب هایی نقد شد و از چه موضوعاتی گپ زدیم و این که دوستان از دستاوردها و شکست ها و درس هایی که در سال۱۴۰۱گرفتند، از کتاب های خوب و تاثیرگذاری که خواندند و مطالعه اش را پیشنهاد می دهند صحبت کنند. با شرحی از گزارش این جلسه با من همراه باشید.
در جلسه اول درباره موضوع جبر و اختیاردر زندگی بحث کردیم، از تولد و مرگ که دو نقطه آغاز و پایان زندگی است و از جبرهایی که بر انسان تحمیل می شود گفتیم آیا ما بین این دو نقطه چیزی از اختیار هم وجود دارد یا نه؟ آیا انسان با توهم اختیار رو به روست؟ در جلسه دوم از باورها صحبت شد. این که باور تفکر و سیستمی است که ما دنیای خود را براساس آن تفسیر می کنیم. این که باورهای ما تحت تاثیر محیط، جامعه، فرهنگ و تجربه زیسته ماست.
در جلسه سوم از مسئولیت پذیری حرف زدیم، از مسئولیت های فردی و اجتماعی صحبت کردیم از این که چرا گاهی در قبال مسئولیت هایی که داریم منفعل هستیم؟ چطور جامعه و فرهنگ مانع از انجام مسئولیت هایمان می شود؟ از این که گاهی انجام مسئولیت با گفتن نه تحقق پیدا میکند. کتاب کیمیاگر را در جلسه چهارم نقد و بررسی کردیم. کتابی که از اهمیت داشتن هدف در زندگی می گوید از این که باید برای رسیدن به گنج و هدف در زندگی پذیرای رنج هم باید باشیم.
جلسه پنجم از سایه و نیمه تاریک وجود صحبت کردیم. کتاب جوجه اردک زشت درون معرفی شد. از پرسونا یا نقاب گفتیم که پوششی است که ما در روابط اجتماعی مان با توجه به موقعیت ها بر چهره می زنیم، عملی که از دوران کودکی آموخته می شود، از وقتی که می فهمیم اگر این طور رفتار کنیم مورد تایید دیگران خواهیم بود و اما سایه بخش هایی از وجودماست که آن ها را طرد کرده و پس می زنیم در واقع تعارض میان آنچه هستیم و آنچه می خواهیم باشیم، است. شناخت سایه بسیار مهم است چرا که اگر به شناخت سایه بی تفاوت باشیم می تواند زندگی عاطفی و کاری مارا ویران کند.
جلسه ششم از تاب آوری حرف زدیم. چقدر در روابط مان سازش پذیر هستیم، برای رسیدن به تاب آوری باید مهارت هایی چون حل مساله، پیش بینی تبعات رفتار در آینده و … را در خودمان پرورش بدهیم. به قول حافظ
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا
شب یلدا مصادف شده بود با هفتمین جلسه کافه کتاب که با حضور استاد سروریان از قدمت شب یلدا و رسومش گفتیم و تفالی به دیوان حافظ زدیم …
هشتمین جلسه به بررسی کتاب تحلیل رفتار متقابل از اریک برن پرداختیم. از شکل گیری والد، بالغ و کودک حرف زدیم. از چالش های وجود والد، بالغ وکودک در روابط گفتیم، از این که جامعه ایران یک جامعه والدگراست. کنترل گری که در سطح جامعه وجود دارد ریشه ای به بلندای تاریخ ما دارد. موضوع جلسه نهم بررسی کتاب مرد مرد رابرت بلای بود. از این که مردان چطور می توانند مردانگی وجودی خود را پیدا کنند. کتاب به کهن الگوها و سفر قهرمانی مرد توجه داشت.
۲۳دیماه مصادف با روز زن و دهمین جلسه کافه کتاب بود از دکتر مسعودی، استاد جامعه شناسی دانشگاه بیرجند دعوت کردم تا از چالش های زن بودن در جامعه مردسالار از دید جامعه شناسانه بحث کنیم. از نابرابری ها و کلیشه های جنسیتی حرف زدیم، از ارزش گذاری تفاوت ها در جامعه سخن گفتیم و این که زن و مرد هر دو انسان هستند و باید از حقوق برابر برخوردار باشند.
جلسه یازدهم به بررسی کتاب تیغ پرداختیم از نقد و آداب نقد کردن گفتیم از شرایط مهم منتقد بودن و این که آیا صلاحیت نقد کردن را دارا هستیم یا نه در قالب بازی سعی در فهم موضوع داشتیم و با روش های درست نقد کردن آشنا شدیم در جامعه ای که کمتر کسی نقدپذیر هست.
اولین جلسه مثنوی خوانی با حضور استاد سروریان در هفت بهمن که دوازدهمین جلسه بود برگزار شد. که در واقع کلاس خودشناسی برای همه دوستان بود. سیزدهمین جلسه به نقد و بررسی کتاب نویز با موضوع نقصی در قضاوت انسان پرداختیم. این که چطور در موقعیت های مشابه قضاوت متفاوتی داریم، همه ما دچار خطاها شناختی چون اثر هاله ای هستیم. اثر هاله ای یک خطای شناختی است که در آن افراد ویژگی مشخصی از یک انسان شی یا هر پدیده دیگری را مبنایی برای قضاوت درباره کل آن قرار می دهند.
کتاب توهم آگاهی در چهاردهمین جلسه بحث شد. از گرفتاری انسان عصر جدید که همین توهم آگاهی است حرف زدیم، توهمی که انسان دانش خود را بیش از آنچه در عمل است تخمین می زند، افرادی که قادر به حل کردن پیچیده ترین مسایل و مشکلات در حوزه تخصصی خود هستند اما از درک نحوه کار کردن یک زیپ ساده عاجزند. گفتیم یکی از راه های غلبه بر توهم آگاهی اینست که با شک به امور نگاه کنیم و دید مطلق نداشته باشیم بقول شاعر:
تابدان جا رسید دانش من که بدانم همی که نادانم
در پانزدهمین جلسه به بررسی کتاب ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد پرداختیم، کتابی که به ما از ارزش زندگی گفت از این که فرصت زیستن محدود است و باید درپی معنای زندگی بود. یکی از پیام های رواقیون این بود اگر می خواهید چگونه زیستن را بیاموزید درباره مرگ بیندیشید.
بحث و گفتگوی آزاد درباره آزارهای خیابانی از متلک گفتن تا آزارهای فیزیکی در جلسه شانزدهم کافه کتاب برگزارشد. به چرایی این رفتار در جامعه پرداختیم، به انفعال قانون و مردم در مقابله با آن؛ این که در پس این رفتار نوعی سلطه گری و خشم نهفته است. در جلسه هفدهم دو کتاب خلق مدل کسب و کار و کتاب از خوب به عالی را بررسی کردیم. درباره این که چه استراتژی برای خلق کسب و کار باید داشت حرف زدیم از فراز و نشیب های کسب و کاری در ایران فاقد ثبات اقتصادی گفتیم. از نکات مهم و کلیدی مدیریت و اینکه چه نقش مهمی در رشد کسب و کار می تواند داشته باشد.
در هجدهمین جلسه هم دو کتاب وضعیت آخر و ماندن در وضعیت آخر را بررسی کردیم و از ۴ وضعیت وجودی در روابط گفتیم این که اصل رسیدن به وضعیت آخر من خوبم توخوبی هست و شرط رسیدن به این وضعیت رشد “من بالغ” در انسان است.
این بود شرح مختصری از جلسات “کافه کتاب” در سال گذشته که برای همراهان گفتم. در ادامه هر کدام ازدوستان حاضر از سالی که گذشت، صحبت کردند…
“سال ۱۴۰۱ سالی بود که باید در آن به پذیرش می رسیدم. تمام کتاب هایی که خواندم بیشتر در حوزه متافیزیک و عالم ذهن بود. سالی توام با سوختن و ساختن بود فهمیدم که در پی این رنج های عظیم زندگی است که زندگی معنا پیدا می کند. در حال حاضر درحال خواندن کتاب معبد سکوت هستم”
“پیشنهاد من کتاب تکه هایی از یک کل منسجم است که به من خیلی کمک کرد. در سال ۱۴۰۱سعی کردم عادت های غلط قدیمی را پاک کنم، سعی کردم نگاهم را به چالش های زندگی تغییر بدهم این طور نگاه می کنم که از این چالش و مشکل چه درسی باید بگیرم”.
“من برای غلبه بر مشکلاتم بیشتر سعی می کنم کتاب های توسعه فردی مثل عادت های اتمی و برای غلبه بر تنبلی اثر مرکب را بخوانم. مطالعه کتاب میثاق پنجم را به دوستان برای عید نوروز پیشنهاد می کنم”
“در سال ۱۴۰۱ من با کتا ب های اروین یالوم آشنا شدم. قبلا به یونگ و روانشناسی تحلیلی علاقمند بودم، بهترین کتاب هایی که خواندم و پیشنهاد می دهم، برای سال جدید کتاب های وقتی نیچه گریست، مساله اسپینوزا و مامان و معنی زندگی است. در حال حاضر هم کتابی درباره جامعه شناسی دوره قاجار میخوانم که خیلی خواندنی و جالب است.”
“من مطالعه کتاب های نشر گمان، همه دروغ می گویند و مصائب زندگی صادقانه و کتاب های اروین یالوم را به دوستان برای تعطیلات نوروز پیشنهاد می دهم، به نظر خودم بهترین کتابی که امسال خواندم کتاب روان درمانی اگزیستانسیالیسم و درمان شوپنهاور بود.”
“من امسال متاسفانه کتاب نخواندم ولی در سال جدید تصمیم دارم با کتاب آشتی کنم، نکته دیگر این که شرکت در جلسات کافه کتاب برام لذتبخش بود، کلی مطلب یاد گرفتم. من به این باور دارم که هدف در نتیجه نیست و موفقیت در رسیدن خلاصه و معنی نمی شود. من کارها را انجام می دهم فارغ از حسی که در آن لحظه دارم، چون براین عقیده هستم که انجام کار، بر انجام ندادن کار اولویت دارد.”
“امسال سال، دوستی من با کتاب بود. کتابی که به دوستان معرفی می کنم کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم است، حتما در تعطیلات نوروز مطالعه کنند”
” از دوستان بخاطر تشکیل چنین محفلی تشکر می کنم، مطالعات من بیشتر در حوزه تاریخ باستان است. کتاب قهرمانان تاریخ از ویل دورانت و کتاب دیباچه ای بر جهان باستان و کتاب نبرد قدرت در ایران از نشر نی بسیار خوب بودند و پیشنهاد می کنم دوستان علاقمند به تاریخ باستان و معاصر مطالعه کنند. امسال بیشتر به آینده ایران فکر کردم که چه خواهد شد؟ چطور می توانم برای آینده ایران موثر باشم؟ چطور راه را پیدا کنم؟ آیا راهی که دارم میروم درست است؟”
“سال ۱۴۰۱ سال عجیبی برای من بود، چون فکر می کردم شخصیتم شکل گرفته ولی من به نوعی سقوط را تجربه کردم، بیزینس خودم را شروع کردم ولی فهمیدم که کار من نیست. تصمیم به ادامه تحصیل گرفتم و۶ ماه پایان سال را برای قبولی در آزمون کارشناسی ارشد mba درس خواندم.. شرکت درجلسات کافه کتاب تجربه خوبی برای من بود. اوایل که شرکت می کردم خیلی صحبت ها و بازخوردهای دوستان، برای من درگیری ذهنی ایجاد می کرد و مدام درگیر نشخوار ذهنی بودم. باعث شد در مدتی که برای کنکور خلوت داشتم روی خودم کار کنم. کافه کتاب یه فرصت هست برای من، چون قرار نیست در زندگی همیشه تایید شوم. باید یاد بگیرم از نقد شنیدن و بازخورد دیگران دلگیر نشوم. کتابی که برای مطالعه در تعطیلات سال نو پیشنهاد می کنم کتاب تلخ و شیرین از سوزان کین هست که برای من فوق العاده بود”
“فکر می کردم سال ۱۴۰۱ سال متفاوتی برای من باشد، ولی اتفاقاتی افتاد و با چالش های سختی مواجه و متوجه شدم که انتظارات نابجای زیادی داشتم، سعی کردم که توقع و انتظار زیادی از دیگران نداشته باشم. کتاب تکه هایی از یک کل منسجم را به دوستان برای سال جدید معرفی می کنم.”
“سال۱۴۰۱ سال خوبی برای من نبود. اما در اواخر سال فهمیدم تمام کارهایی که تا آن وقت انجام می دادم از جنس من نبوده و خوشبختانه راهم را پیدا کردم، تازه فهمیدم روحم با هنر سازگاری دارد. انرژی زیادی صرف آن می کنم و نتیجه کار دوباره آن انرژی به من بر می گرداند. کتاب زیاد نخواندم و به دوستان عزیزم توصیه می کنم در زمینه ای که علاقه دارند آموزش ببینند و کار کنند”.
جلسه در ساعت ۲۰و ۲۰ دقیقه به پایان رسید. در پایان “عکس یادگاری” با دوستان حاضر گرفته شد. اولین جلسه “کافه کتاب خوارزمی” در ۱۸ فروردین ۱۴۰۲ برگزار خواهد شد.
گردآورنده : الهام عرب
عاشق کتاب خوندن و علاقه مند به تولید محتوا و مطالعه در حوزه جامعه شناسی و روانشناسی
بدون دیدگاه